اضطراب شایعترین اختلال قرن است که در هر سنی دیده میشود
بعضی تجارب دوران کودکی سبب شکلگیری شخصیت دلواپس در اشخاص میشود. از آن جمله میتوان به والدین دلواپس، تاکید بر خطرناکی جهان، حمایت افراطی والدین از کودک، جدایی والدین، مرگ والدین، داشتن والدین بیعاطفه و نامهربان، نظام پاداش و تنبیه پیشبینیناپذیر و… اشاره نمود. شاید کنجکاوید که در این رابطه اطلاعات زیادتری به دست آورید و بدانید فرزندتان یا خودتان گرفتار این شخصیت هستید یا نه. توضیحات مفصل در این رابطه را با تعریفی از اضطراب آغاز میکنم.
اضطراب چیست؟
اضطراب شایعترین اختلال قرن است که در هر سنی دیده میشود. از هر 8 کودک 1 نفر مبتلا به اختلالات اضطرابی است. این اختلالات متنوع هستند. البته داشتن اضطراب و گذر از آن بخشی از دوران کودکی است، مثلا خیلی از کودکان از موجودات خیالی میترسند، یا دلواپس سلامت خود و والدینشان هستند و… اما مهم این است که این نگرانیها موقت و گذراست. در اختلالات اضطرابی، نگرانیها بهطور مستمر و پیوسته وجود دارند و سبب اختلال در عملکرد روزانه کودک مثل صحبت کردن در مهدکودک و کلاس، اجتناب از بازی کردن با همسالان، ترس از خوابیدن پس از تماشای فیلم ترسناک و… میشوند.
انواع اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطرابی به چند گروه تقسیم میشوند که در ادامه به بعضی از آنها اشاره میکنیم و راهکارهایی برای درمان آنها ارائه خواهیم داد.
اختلال اضطرابی منتشر
اگر کودک شما نگرانی زیاد و غیرقابلکنترلی در مورد بسیاری از موضوعات مثل تنشهای خانوادگی، ارتباط با همسالان، فجایع طبیعی مثل زلزله (بهخصوص پس از فاجعه اخیر در زلزله کرمانشاه)، مسائل تحصیلی و… دارد و علائم آن شامل بیقراری، بیخوابی، کم شدن تمرکز و تحریکپذیری است یعنی مبتلا به اختلال اضطرابی منتشر شده است.
اختلال اضطراب اجتماعی
این اختلال شامل ترس و نگرانی شدید کودکان از حضور در جایگاههای اجتماعی است. کودک از تلفن زدن، آغاز مکالمات با دوستان، غذا خوردن در جمع، جواب دادن به معلمان و… اجتناب مینماید. معمولا این کودکان آرام صحبت میکنند، به چشمهای دیگران نگاه نمیکنند و از ارتباط با همسالان پرهیز میکنند.
اختلال اضطراب جدایی
کودکان بهطور طبیعی بین 18 ماهگی تا 3 سالگی در صورت جدایی از مادر دلواپس و مضطرب میشوند. اگر اضطراب جدایی از مادر به زمان طولانی و با شدت بالا باشد؛ یعنی مثلا کودک از رفتن به مهدکودک یا مدرسه اجتناب نماید و علائمی مثل ترس شدید، حالت تهوع و استفراغ صبحگاهی، تعریق، تپش قلب و…داشته باشد، اختلال محسوب میشود. این نوع اختلال معمولا در سنین 7 تا 9 سالگی و بعضا در سنین بالاتر بروز پیدا مینماید.
7علت بروز اختلالات اضطرابی در بچهها
اختلالات اضطرابی هم میتواند ژنتیکی باشد و هم عوامل محیطی و رفتاری در بروز آن دخالت داشته باشند. در ادامه به بعضی از این مواد اشاره میکنیم:
1. بعضی اختلالات اضطرابی ژنتیکی هستند و از والدین به فرزندانشان به ارث میرسند.
2. والدین دلواپس، نقش خیلی مهمی در شکلگیری شخصیت دلواپس و مضطرب کودکانشان دارند. الگوهای رفتاری این والدین از آنها به کودک میرسد و طبیعی است یک مادر یا پدر دلواپس که در رویارویی با اتفاقات روزمره با رفتارهای توام با اضطراب عکس العمل نشان میدهند، به فرزندانی که ناظر هستند نیز میآموزند در ارتباطات با محرکها واکنشی مشابه آنها داشته باشند. این والدین به کودکانشان میآموزند دنیا جای خطرناکی است و مرتب برای کودکشان تکرار میکنند می بایست مراقب خود باشد و نمیتواند با هر کسی دوست شود و… در این شرایط کودک مضطرب میشود و رفتاری دفاعی نسبت به دنیا و محیط اطرافش دارد و در هیچ جا احساس امنیت نمینماید که این مساله خیلی صدمهزاست.
3. حمایت بیش از حد کودک نیز میتواند دلیل شکلگیری شخصیت دلواپس شود. والدین بیشتیمار والدینی هستند که همیشه و همه جا از کودک حمایت میکنند و اجازه نمیدهند از همان ابتدا کودک خود حتی راه رفتن را تمرین نماید. مرتب پشت او هستند تا مبادا زمین بخورد و بعدا هم در مهدکودک و مدرسه مرتب با مراکز تماس میگیرند و جویای موقعیت فرزند خود میشوند. کودکان این والدین هنگامی بزرگتر شوند، حمایت افراطی از آنها همچنان وجود دارد و والدین همیشه با رفتاری اضطرابی دنبال رفع مسائل مربوط به فرزندشان هستند. طبیعی است چنین کودکانی وابسته بار بیایند و نتوانند در جامعه مستقل رفتار کنند. شخصیت وابسته مستعد افسردگی و انواع اضطرابهاست.
4. جدایی والدین مخصوصا اگر با تنش همراه باشد و این تنش نیز بین همسران سابق همچنان ادامه یابد و آنها مرتب به بدگویی از هم بپردازند و با بچهها علیه والد غیرسرپرست یا سرپرست یارکشی کنند، سبب ایجاد نگرانیهای بسیاری در کودک میشود و حس عدم امنیت را در آینده القا مینماید که در شخصیت او تاثیرگذار است.
5. مرگ والدین یا یکی از آنها نیز خیلی صدمهزاست و هرچه سن کودک پایینتر باشد و سالهای زیادتری را با نبود والدین بگذراند، صدمه زیادتر میشود. این کودکان حس عدم امنیت را تجربه میکنند و در اضطراب دائم به سر میبرند. این ترس که حامی ندارند و می بایست بهتنهایی از پس مشکلات بربیایند سبب میشود شخصیتی دلواپس و مضطرب پیدا کنند.
6. والدینی که مهر و محبت کافی به فرزندان ندارند و در بروز احساسات سرد هستند سبب میشوند فرزندان دچار دلبستگی ناایمن شوند و زمینهساز شخصیت اضطرابی در آنها هم هستند چون کودک همیشه حس بیپناهی دارد.
7. رفتارهای غیرقابلپیشبینی والدین مخصوصا در مورد تشویق و تنبیه میتواند زمینهساز اضطراب شود. آنچه حس امنیت و آرامش به کودک میدهد، ثبات در رفتار والدین است. کودک می بایست بداند رفتارهای درست همیشه تشویق در پی دارد و با رفتار نادرست تنبیه میشود. والدینی که خلق تحریکپذیر و اختلالات خلقی دارند و در لحظاتی که دلواپس، عصبی و… هستند، رفتارهای غیرقابلپیشبینی دارند سبب نگرانی و اضطراب کودک میشوند زیرا کودک نمیداند در مواجهه با والدین چه بازخوردی میبیند.
میان عواملی که سبب بروز رفتار اضطرابی و شکلگیری شخصیت دلواپس در کودک میشود، از بعضی موارد نمیتوان پیشگیری نمود و این مساله نه تقصیر والدین است و نه کودک، اما در بعضی شرایط فرزندپروری نادرست دخیل است که می بایست با مشاوره و اصلاح آن آیندهای شاد را برای فرزندان رقم زد.
اختلالات اضطرابی هم میتواند ژنتیکی باشد و هم عوامل محیطی و رفتاری
7 عکس العمل مناسب به نگرانیهای کودک
7 نکتهای که در ادامه میخوانید، به شما کمک میکنند عکس العمل مناسب و مبتنی بر همدلی به نگرانیهای فرزند خود نشان دهید:
1. به او نگویید که نباید دلواپس باشد. هدف شما این است که نگرانی او را در جایگاههای مختلف کم شدن دهید، نه اینکه احساس او را از پایه سرکوب نمایید.
2. به صحبتهایش گوش دهید و شنونده فعال باشید؛ یعنی مستقیم به او نگاه نموده و به صحبتهایش با دقت گوش نمایید. با واژه ها خودتان، ولی قابلفهم برای او حرفهایش را تکرار نمایید و به او انعکاس دهید.
برای مثال بگویید: «من متوجه شدم رفتن به مهدکودک جدید سبب شده دلواپس شوی.»
3. او را تحقیر ننماییدو هرگز نگویید: «این جایگاه که اصلا ترس نداره، برای چه میترسی؟ یا اینکه «مگه تو بچه کوچکی که میترسی؟»
4. نباید از جایگاههایی که باعث ترس و اضطراب کودکان میشود، دوری نمایید. برای مثال، اگر کودک از صدای خاصی میترسد، به محض شنیده شدن آن صدا نباید کودک را سراسیمه از محل دور نمایید. پس از درک کودک و همدلی با او ابتدا در بازیها سپس بهتدریج و با حضور خودتان، فرزندتان را با آن جایگاه روبرو نمایید.
5. با کودک در مورد نگرانیهایش صحبت نمایید. بهطور مثال، اگر میخواهد برای روز اول به مدرسه برود در مورد محیط مدرسه صحبت نمایید و خودتان اگر احساس نگرانی مشابهی را تجربه نمودهاید در موردش حرف بزنید و روش کنار آمدن را نیز به او آموزش دهید. در آخر هم در مورد مزیت های آن جایگاه کمی توضیح دهید.
6. مراقب باشید زمانی که او به شدت احساس نگرانی مینماید، با پرگویی اضطرابش را زیادتر نکنید. پس از خوب گوش دادن و همدلی کردن با او صحبت نمایید.
7. اگر اضطراب کودک شما زیاد است، خوبتر است به روانشناس یا روانپزشک کودکان مراجعه نمایید.
مبنع: هفته نامه سلامت
آخرین دیدگاهها