اضطراب آزمون، حالت تشویش و نگرانی است که بیشتر دانش آموزان در ایام امتحانات دارند
کمتر کسی در دوران تحصیل خود استرس آزمون را تجربه نکرده است. در حقیقت همین استرس سبب میشود که دانشآموزان برای آزمون درس بخوانند، اما همین استرس اگر از حد مناسب فراتر برود، میتواند عملکرد فرد را مختل نماید و سبب شود که دانشآموز نتواند از عهده امتحانش به خوبی بربیاید.
عوامل متعددی میتوانند روی میزان استرس کودکان در زمان امتحانات تاثیرگذار باشند، اما بعضی از کودکان زیادتر از سایرین مستعد تجربه استرس زیاد و مخرب در زمان آزمونها هستند.
کمالگرایی
یکی از گروههای مستعد اضطراب آزمون، کمالگراها هستند. کمالگرا کسی است که انتظار دارد همیشه همه کارها را به خوبترین نحو انجام دهد. والدین کمالگرا میتوانند با انتظارات خود، کمالگرایی را به فرزند خود منتقل کنند. کمالگرایی سبب میشود نمره زیر 20 قبول نباشد. کمالگرایی سبب میشود فرد خطاهای خود را نپذیرد، یا خود را سرزنش نماید و یا نسبت به معلم خود خشمگین شود. در مجموع، کمالگرایی کودک سبب میشود زیادتر از توانش از خود انتظار داشته باشد، به خودش اجازه خطا کردن را ندهد و استرس داشته باشد که مبادا از نمره کامل، نمره کمتری بگیرد. گاهی استرس نمره کامل نگرفتن به حدی است که کودک کلا از خیر آزمون میگذرد، مثال خیلی آشنای آن، کودکانی هستند که در همه دروس نمره بالایی دارند، اما حاضر به شرکت در کوچکترین مسابقه ورزشی نیستند، مبادا اول نشوند.
احساس مورد غفلت قرار گرفتن در خانه
کودکان به توجه نیاز دارند. مهمترین منبع گرفتن توجه برای کودک، والدینش هستند. اما اگر والدین به اندازه کافی به فرزند خود توجه نکنند چه اتفاقی میافتد؟ در مواردی، کودک تصمیم میگیرد منبع توجه دیگری پیدا نماید. در این موارد، مدرسه، آموزگار و مسئولین مدرسه میتوانند منبع های جایگزین خوبی محسوب شوند. در این صورت، کودک همه توان خود را به کار میگیرد تا با گرفتن نمرههای بالا، همیشه داوطلب بودن، همیشه آماده بودن برای پاسخگویی و همیشه پذیرفتن مسئولیتهایی مثل آماده کردن روزنامه دیواری مدرسه، توجه همه را به سمت خود جلب نماید. در شرایطی که توجه مسئولین مدرسه و به خصوص آموزگار، جایگزین توجه خانواده میشود، نمره و نظر آموزگار و مسئولین در جایگاه خیلی مهمی قرار میگیرد. بر این اساس از دست دادن خوبترین نمرهها برای کودک میتواند به معنای از دست دادن منبع مهم توجه باشد.
عزتنفس پایین
زیر اعتماد به نفس، مفهوم مهمی به نام عزتنفس نهفته است که اگر چه کمتر از آن صحبت میشود، اما در واقع خیلی تعیینکننده است. اما عزتنفس چیست؟
هر کس در ذهن خود در مورد ویژگیهای خودش تصویری دارد، تصویری که اگر قرار باشد خود را توصیف نماید، بدان استناد مینماید. ویژگیهایی که فرد در این عکس دارد، هر کدام میتوانند مثبت یا منفی قلمداد شوند. این که برای مثال پرخاشگری یک پسربچه در ذهن خودش مثبت باشد یا منفی، به نظر اطرافیانش و به خصوص والدینش در این مورد بستگی دارد، پسری که مدام با پرخاشگری تحسین به دست آورده در مقایسه با پسری که برای پرخاشگریاش توبیخ یا تحقیر شده، ذهنیت متفاوتی در مورد مثبت یا منفی بودن پرخاشگری خواهد داشت.
هنگامی تصور کودک از خود این باشد که خنگ، دستو پاچلفتی، بیعرضه یا …. است، از خودش انتظار ندارد که به خوبی از عهده آزمونها بربیاید. به خوبی از عهده آزمون برنیامدن همان و شنیدن دوباره سرزنشهای والدین در مورد خنگی و بیعرضگی همان. شما جای چنین کودکی باشید، با شنیدن نام آزمون دچار استرس نمیشوید؟
عوامل متعددی میتوانند روی میزان استرس کودکان در زمان امتحانات تاثیرگذار باشند
اسنادهای شناختی
فرض نمایید در یک آزمون مهم، مثلا آزمون استخدامی کاری که به آن علاقه دارید رد شدید. چه فکر مینمایید؟ میتوانید افکار احتمالی خود را روی کاغذ بیاورید؟
فکر مینمایید: چهقدر امتحانش سخت بود. اصلا منصفانه نبود. سوالها را از منابعی که اعلام نموده بودند طرح نکرده بودند و …. (اسناد بیرونی)
یا فکر مینمایید: چهقدر من خنگ شدم. هیچی یادم نمیمونه. نتونستم از پس آزمون بربیام و …… (اسناد درونی)
فکر مینمایید: چه بدشانسی، آزمون پارسال آسون بود، امسال ولی شانس نیاوردم (اسناد ناپایدار)
یا فکر مینمایید: همیشه همینطوره، من خیلی بدشانسم. نشد من توی امتحانی شرکت کنم و از پسش بربیام، از هنگامی یادمه همینطور بوده و ….. (اسناد استوار)
فکر مینمایید: خب، اینم از این، ببینیم آزمون هفته آینده شرکت فلان چی میشه. این یکی را می بایست خوب بگذرونم، خوبه برم خونه زیادتر بخونم (اسناد تعمیم نیافته)
یا فکر مینمایید: دیگه چه فایده داره، این که اینطوری شد، دیگه اصلا نمیخوام آزمون بدم، چه فایده داره هی آزمون بدم و خراب بشه، بیخود به تجربههای شکستم اضافه نکنم، به هر حال که از پسش برنمیام (اسناد تعمیمیافته)
کودکان هم اسنادهای خود را دارند و اتفاقات بیرونی را به سبک ویژه خود تعبیر میکنند. هنگامی اتفاقهای بد، همه با اسناد درونی تعبیر شوند، فرد احساس تقصیر، گناه و عدم اعتماد به نفس خواهد نمود. چنین فردی زیادتر مستعد احساس استرس خواهد بود، به خصوص در زمانی مثل آزمون که قرار است مورد ارزیابی قرار بگیرد، اما پیشاپیش در ارزیابی ذهنی که خودش از خود دارد، مردود است.
همچنین هنگامی در موارد منفی، اسنادها استوار و تعمیمیافته باشند، همین اتفاق میافتد. فرد با موقعیتی روبرو است که انتظار ندارد از عهده آن بربیاید، در نتیجه دچار استرس میشود.
توانایی کمتر در مقابل آنچه از او انتظار میرود
ما هر وقت در موقعیتی قرار میگیریم که تواناییهایمان خیلی کمتر از انتظاراتی است که از ما میرود، دچار استرس میشویم. ترازویی را تصور نمایید که یک کفه آن خیلی سنگینتر است. این ترازو، نمیتواند در حالت تعادل قرار بگیرد.
توانایی کودک می بایست به درستی و واقعبینانه ارزیابی شود، مهم نیست که والدین دوست دارند فرزندشان تیزهوش، نابغه یا هر عنوان دیگری داشته باشد، مهم این است که توانایی واقعی کودک در چه حدی است و چهقدر میتوان از او انتظار داشت. کودک سطح انتظار را درک مینماید و هنگامی خودش میداند تواناییهای لازم را ندارد، دچار استرس میشود.
در شرایطی، حتی شاید توانایی وجود داشته باشد، اما برداشت و باور کودک از تواناییهایش، کمتر از حد واقعی باشد. این ارزیابی کمتر، به عزتنفس، ارزیابیهای سایرین، سرزنشها و تشویقها و ….. وابسته است. در چنین شرایطی هم فشار نمیتواند کمککننده باشد، خوبترین راه، ارزیابی واقعبینانه، شناخت کافی و تشویق تاثیرگذار است.
منبع: ninisite.com
آخرین دیدگاهها