![علت خشم در کودکان,پیشگیری از خشم در کودکان رفتار با کودک خشمگین](https://cheshmandaz.ir/wp-content/uploads/2024/01/anger5-teens.jpg)
پرخاشگری با خشم تفاوت دارد. پرخاشگری یک نوع هیجان است
نوجوانی دوره خاصی از زندگی است. فرد بسیاری از موارد را برای نخستین بار تجربه مینماید و زیادتر اوقات هیجانزده است. گاهی این هیجان را به شکلهای مختلفی مثل خشم و عصبانیت تجربه مینماید. رفتار نوجوان برای والدین هم طراوت دارد و واقعا در بسیاری از موارد مادر و پدرها نمیدانند چطور میتوانند با آن برخورد کنند، کنار بیابند و در مجموع رفتار درستی در مقابل فرزند خود داشته باشند.
خشم و پرخاشگری
نخستین نکتهای که در مورد پرخاشگری نوجوانان می بایست به آن دقت کنیم این است که بدانیم پرخاشگری به چه معناست و آیا لزوما به معنای داشتن خشم است؟
توجه داشته باشیم پرخاشگری با خشم تفاوت دارد. پرخاشگری یک نوع هیجان است؛ یعنی ما هر وقت دچار ناکامی میشویم و موردی را میخواهیم که به دست نمیآوریم یا مسالهای ما را از رسیدن به خواستههایمان محروم مینماید، خشمگین میشویم یا هنگامی در راه خود دچار بنبست یا دستانداز میشویم، خشم هم سراغمان میآید.
برای چه نوجوانان خشمگین هستند؟
میتوان بیان کرد خشم هیجانی کاملا طبیعی است که پیام آن برای ما «ناکامی» است؛ یعنی ما به نوعی نتوانستهایم به موفقیت دست یابیم. گاهی خشم در ما انرژی به وجود میآورد تا در جهت کامیابی و دستیابی به آنچه میخواهیم، اقدامی کنیم.
پرخاشگری عبارت است از برونریزی خشم به شکلهای مختلف؛ به این معنا که بعضی وقت ها هنگامی احساس ناراحتی میکنیم، خشم ایجادشده در وجودمان برونریزی مینماید و این برونریزی میتواند متوجه اشخاص بسیاری که به نوعی با آنها در ارتباط هستیم مثل فرزند، همسر والدین یا هر شخص دیگر میشود.
نمایش خشم
در واقع هنگامی خشم ما به صورت فیزیکی یا کلامی نمایش داده میشود، «پرخاشگری» نامیده میشود. بر این اساس میتوان بیان کرد پرخاشگری برونریزی خشم به شکل کلامی یا فیزیکی است که منجر به صدمه رسیدن به خودمان یا دیگران میشود.
کسانی که پرخاشگری میکنند مشکل ویژه مغزی ندارند و پرخاشگری به طور ژنتیک در آنها وجود ندارد.
خشم در وجود همه انسانها وجود دارد اما پرخاشگری یعنی ما به شکل خاصی خشم خود را به نمایش بگذاریم و آن را متوجه کسی یا چیز دیگری کنیم. پرخاشگری اصلا ژنتیک نیست و در واقع ما آن را یاد میگیریم و متناسب با فرهنگ و اقلیمی که در آن زندگی میکنیم میتواند شکلهای مختلفی به خود بگیرد، مثلا شاید در یک فرهنگ کسی پرخاشگری نماید و با اسلحه همکلاسیهایش را بکشد ولی در فرهنگی دیگر پرخاشگری به صورت کلامی یا قهر باشد یا حتی تمام کردن رابطه و…
اما پرخاشگری به هر شکلی که بروز نماید، صرفا رفتاری است که هدفی را دنبال مینماید و هدف این رفتار هم ارضای نیازهای فردی است؛ یعنی میتوان بیان کرد فردی که پرخاشگری مینماید امیدوار است با این رفتار بتواند نیازهای خود را برطرف نماید چون نتوانسته از راههای دیگر آنها را رفع نماید و احساس مینماید شاید با این روش موفق به انجام این کار شود.
نیاز به قدرت
معمولا نیاز به قدرت و آزادی سبب بروز پرخاشگری نوجوانان میشود.
نیاز به قدرت یعنی نیاز به جلب توجه، دیده شدن، تسلط و نفوذ. نیاز به قدرت در نوجوانان به این معناست که آنها دوست دارند حرف، حرف خودشان باشد و مهمتر از آن اینکه میخواهند جدی گرفته شوند، دیده شوند و نظراتشان محترم شمرده شود.
هنگامی والدین و اطرافیان نیاز به قدرت نوجوان را نادیده بگیرند، او دچار ناکامی میشود. در نتیجه در وجودش خشم دیده میشود که میتواند آن را به صورت پرخاشگری بروز دهد.
بر این اساس می بایست حتما حواسمان به نوجوان باشد و این نکته را در نظر بگیریم که چه زمانهایی او را زیر سوال میبریم؛ گاهی حتی به شوخی فرزندمان را مسخره میکنیم و او احساس مینماید قدرتش زیر سوال رفته. در مواردی که پدر و مادر بدون سوال از نوجوان خودشان به تنهایی تصمیم میگیرند و اصلا به نظر و خواست او توجهی نمیکنند نیز نوجوان احساس مینماید از قدرتش کاسته شده بر این اساس با بروز خشم عکس العمل نشان میدهد.
پرخاشگری عبارت است از برونریزی خشم به شکلهای مختلف
نیاز به آزادی
یکی دیگر از مواردی که سبب پرخاشگری نوجوان میشود نیاز او به آزادی است. این نیاز در دوران نوجوانی خیلی مهم است اما قبل از ورود به دوران نوجوانی، کودکان این نیاز را بروز نمیدهند.
با توجه به ورود نوجوان به این دوران ویژه و بلوغ، وی طلب استقلال مینماید و دوست دارد بتواند خودش تصمیم بگیرد و کسی به او امر و نهی نکند. در واقع عرصه را بر او تنگ نکنند. نوجوانان دوست دارند بتوانند انتخابهای متفاوتی داشته باشند و در واقع از حق انتخاب خود بهرهمند شوند.
هنگامی والدین به جای فرزند خود تصمیم میگیرند و به نوعی با توجیهات مختلف میخواهند سلیقه خودشان را تحمیل کنند، نوجوان با پرخاشگری به این گونه رفتارهای آنها اعتراض مینماید.
دوسونگری و سرگردانی نوجوان
هنگامی والدین کنترلگری را آغاز میکنند، نوجوانان هم به نوعی جبران میکنند چون فکر میکنند به این ترتیب قدرتشان سلب میشود و احساس ممنوعیت و محدودیت میکنند، در عین حال که والدینشان را دوست دارند و میدانند آنها مهمترین اشخاص زندگی او هستند. به این ترتیب آنها حالتی دوسویهنگر پیدا میکنند و نمیدانند چکار می بایست بکنند؛ هم به پدر و مادر خود پرخاشگری میکنند و هم پس از آن پشیمان میشوند.
در واقع موقع خشم و پرخاشگری آنها احساس نیاز به آزادی و قدرت میکنند، در صورتی که پس از آن نیاز به عشق است که خود را نشان میدهد و شاید این موضوع بارها تکرار شود.
برزخ نوجوانی
والدین هنگامی که فرزندانشان را کنترل میکنند، در واقع با زور میخواهند آنها را موفق کنند، به بهشت بفرستند یا خوشبختشان کنند و…اما فراموش نکنیم پدر و مادرها هر چه زیادتر به اینگونه کارها ادامه دهند، زیادتر سبب بروز پرخاشگری و ابراز خشم فرزندانشان خواهند شد.
پرخاشگری نوجوان به نوعی به خود او هم برمیگردد. در واقع نوجوان کسی است که تازه از مرحله کودکی خارج شده ولی هنوز به طور کامل وارد مرحله بعدی نشده و در برزخی است که هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست و جایگاه خود را در دنیا پیدا نکرده؛ نمیداند قرار است چکاره شود، چه عقایدی دارد، به کدام سمت می بایست حرکت نماید، هدفش چیست و…
به این ترتیب خود را در برزخی میبیند که نمیداند دقیقا به کدام طرف تعلق دارد. از طرفی نیازهای جنسی او بیدار شده و از طرف دیگر تفکر و عقاید او در حال تغییر است. همچنان که فکر مینماید میتواند خودش به تنهایی همه چیز را تغییر دهد.
همه این موارد سبب میشود نوجوان «خودکنترلی» کمتری داشته باشد.
مدیریت هیجانهای نوجوان هم ضعیف است و نمیتواند به خوبی از پس آنها بربیاید. در نتیجه دچار ناکامی شود که این ناکامیها خیلی زود شکل پرخاشگری به خود میگیرد.
خشم نوجوان
میتوان بیان کرد خشم نوجوانان با بزرگسالان متفاوت است. بزرگسالان موقع بروز خشم «خودکنترلی» زیادتری از خود نشان میدهند و در مورد ابراز خشم خود سرانجاماندیشی میکنند و پیش خود ارزیابی میکنند سرانجام اینگونه کارها چه خواهدشد و امکان بروز چه مشکلاتی وجود خواهد داشت. با توجه به اینکه در دوران نوجوانی میزان هیجانات نوجوانان خیلی زیاد است، خودکنترلی آنها هم خیلی کمتر است و هیجاناتشان خیلی زود به رفتار تبدیل میشود. به این ترتیب می بایست به آنها مهارت کنترل خشم را آموزش داد تا یاد بگیرند چطور هیجانات خود را مهار کنند و رفتارهای مسوولانهای داشته باشند که به خودشان و دیگران صدمه نزنند.
![علت خشم در کودکان,پیشگیری از خشم در کودکان رفتار با کودک خشمگین](https://cheshmandaz.ir/wp-content/uploads/2024/01/anger5-teens-2.jpg)
پرخاشگری نوجوان به نوعی به خود او هم برمیگردد.
حمایت، هدایت و نظارت
والدین بسیاری میخواهند بدانند در برابر پرخاشگری نوجوانان چه می بایست نمود؟ در جواب می بایست بیان کرد نخستین کار این است که در آینه به خودشان و رفتارشان نگاه کنند.
در واقع بعضی مواقع والدین با نیت خیر دستشان را چنان بر گلوی نوجوان میگذارند که او نمیتواند به هیچ عنوان احساس راحتی داشته باشد. در این موقع نخستین عکس العمل نوجوان این است که سرکشی نماید؛ یعنی به گونهای سرش را عقب میکشد تا از زیر فشارهای والدین رهایی یابد. در چنین زمانهایی والدین بیش از حد نوجوان را کنترل و همچنین برای او دلسوزی میکنند، درنتیجه نوجوان دچار خفگی روانشناختی میشود و برای رهایی از این وضع با سرکشی و نافرمانی میخواهد برای خودش فضا و فرصتی ایجاد نماید تا بتواند زیادتر خودش را نشان دهد و اثبات نماید.
بر این اساس مهمترین توصیه در این مواقع این است که به جای کنترل نوجوان و مجبور کردن او به کارهایی که خودمان فکر میکنیم درست است؛ مثل درس خواندن، زود به خانه برگشتن و زود خوابیدن، دور شدن از فضای مجازی و… که درنهایت هم فقط ما را از نوجوان دور مینماید از او حمایت کنیم؛ یعنی بر کارهای فرزندمان نظارت نموده و در صورت لزوم او را هدایت کنیم زیرا حمایت، هدایت و نظارت تنها مواردی است که درارتباط با نوجوان جواب میدهد. البته این کارها نباید در او احساس خفگی ایجاد نماید؛ یعنی اگر قراراست توضیحاتی به نوجوان بدهیم می بایست با توجه به واقعیات موجود باشد، نه اعمال نظر خودمان.
ما فقط میتوانیم به نوجوان اطلاعات بدهیم و او را از صدمههای کارهایی که مینماید، آگاه کنیم. برای این کار خود والدین حتما می بایست آگاهی لازم را داشته باشند و اگر نتوانند آگاهی خود را بالا ببرند، فقط نگرانیهای خود را به فرزندشان منتقل میکنند.
والدین دلواپس و کنترلگر
والدین بیشتر میخواهند خودشان به جای نوجوان تصمیم بگیرند چون دلواپس هستند اگر خود او به تنهایی چنین کاری بکند، به بیراهه میرود و در آینده هم با مشکلات بسیاری روبرو خواهد شد.
هنگامی والدین از روی دلسوزی و نگرانی به جای نوجوان تصمیم میگیرند و در انتخاب رشته تحصیلی، نوع دوستان یا پوشش او دخالت میکنند، کارشان از دید نوجوان نوعی تهدید به حساب میآید چون فکر مینماید به اندازه کافی آزادی عمل برای انتخاب آنچه مورد علاقهاش است، ندارد بر این اساس آغاز به طغیان مینماید.
در واقع هنگامی والدین نیاز به آزادی نوجوان را نادیده بگیرند، از آنجا که صلاح او را میخواهند دست به «کنترلگری» میزنند. کنترلگری یعنی وادار کردن کسی به انجام کاری که خودشان دوست دارند.
منبع: هفته نامه سلامت
آخرین دیدگاهها